چگونه زبان افکار ما را شکل می دهد – TED Talks
زبان ویدیو: در سراسر جهان، تقریبا به ۷٫۰۰۰ زبان صحبت میشود و تمامی زبانها با یکدیگر در موارد گوناگون متفاوت هستند. بعضی از زبانها صداهای متفاوتی دارند، بعضی واژگان متفاوتی دارند، و همینطور در ساختار زبان نیز تفاوت دارند. این سوال باید پرسیده شود: آیا زبان ما افکار ما را شکل میدهد؟ این ویدیو از سری ویدیوهای TED را از دست ندهید و شما هم جزو ۹ میلیون نفری باشید که تاکنون این ویدیو را مشاهده کردهاند.
متن کامل فارسی ویدیو را می توانید در زیر مشاهده کنید.
خوب، من با استفاده از زبان با شما صحبت خواهم کرد … چون میتوانم. این یکی از تواناییهای جادویی است که ما انسانها داریم. ما میتوانیم افکار واقعاً پیچیده را به دیگران انتقال دهیم. پس کاری که من الان میکنم این است که همینطور که نفس میکشم با دهانم صداهایی را تولید میکنم. آواها، صداهای هیس و پُف، و اینها در هوا ارتعاش ایجاد میکنند. این ارتعاشات هوا به سمت شما میآیند، به پرده گوش شما برخورد میکنند. و سپس مغزتان آن ارتعاشات را از گوشتان دریافت میکند و آنها را به افکار تبدیل میکند. امیدوارم.
00:49
(خنده)
00:50
امیدوارم که این طور باشد. پس به دلیل این توانایی، ما انسانها قادریم ایدههایمان را در گستره وسیعی از فضا و زمان انتقال دهیم. ما قادر هستیم آگاهی را در میان ذهنها منتقل کنیم. من میتوانم همین حالا یک فکر عجیب و غریب را به ذهن شما وارد کنم. مثلاً بگویم، «یک عروس دریایی را تصور کنید که در یک کتابخانه رقص والس میکند، در حالی که در مورد فیزیک کوانتوم فکر میکند.»
01:13
(خنده)
01:15
اگر تاکنون همه چیز در زندگی شما خوب پیش رفته است، احتمالاً قبلاً به این فکر نکرده بودید.
01:20
(خنده)
01:21
ولی من حالا از طریق زبان، باعث شدم به آن فکر کنید.
01:24
البته در جهان فقط یک زبان وجود ندارد. در سراسر جهان، تقریبا به ۷٫۰۰۰ زبان صحبت میشود. و تمامی زبانها با یکدیگر در موارد گوناگون متفاوت هستند. بعضی از زبانها صداهای متفاوتی دارند، بعضی واژگان متفاوتی دارند، و همینطور در ساختار زبان نیز تفاوت دارند این خیلی مهم است، ساختارهای گوناگون. این سوال باید پرسیده شود: آیا زبان ما افکار ما را شکل میدهد؟ خب، این سوالی قدیمی است. بشر همیشه در حال بحث بر سر این سوال بوده است. امپراتور رم باستان، شارلمان، میگوید، «صحبت کردن به زبانی دیگر یعنی داشتن روحی دیگر» — بیانی قوی درباره این که زبان واقعیت را میسازد. از طرف دیگر، شکسپیر در یکی از جملات ژولیت میگوید، «اسم به چه کار میآيد؟ یک گل رز هر اسمی که داشت، همینقدر بوی خوبی میداد.» خب، این به ما میگوید که شاید زبان واقعیت را نمیسازد.
02:10
این بحثها برای هزاران سال رد و بدل شدهاند. اما تا چندی پیش، هیچ اطلاعاتی برای کمک به تصمیمگیری وجود نداشت. به تازگی، ما و دیگر آزمایشگاههای جهان شروع به انجام تحقیقات کردهایم. و حالا اطلاعات علمی دقیقی برای پاسخ به این سوال داریم.
02:28
خب حالا میخواهم درباره بعضی از نمونههای مورد علاقهام برای شما بگویم. با نمونه یک گروه قدیمی استرالیایی شروع میکنم که شانس همکاری با آنها را داشتم. در تصویر مردم کوک تایور را میبینید. آنها در پارمپورا، غربیترین گوشه کیپ یورک، زندگی میکنند. نکته جالب در مورد کوک تایور، استفاده نکردن آنها از لغات «چپ» و «راست،» و در عوض بیان هر چیز با ۴ جهت اصلی است: شمال، جنوب، شرق و غرب است. و وقتی میگویم هر چیز واقعاً یعنی هر چیزی. ممکن است بگویید: «نگاه کن، یه مورچه رو پای جنوب غربیته» یا، «استکانت رو یکم ببر به سمت شمال-شمال شرقی.» حتی در سلام کردم به زبان کوک تایور، شما میگویید: «به کدام طرف میروی؟» و برای پاسخ میگویید، «شمال-شمال شرقی در دوردست. تو چطور؟»
03:14
تصور کنید که در حال قدم زدن هستید، و با هر کس که احوال پرسی میکنید باید مسیر مقصد خود را مشخص کنید.
03:20
(خنده)
03:22
اما این خیلی سریع شما را جهتدار میکند، نه؟ چون امکان ندارد بتوانید جواب سلام را بدهید، اگر ندانید به کدام سمت میروید. در حقیقت، مردم با چنین زبانهایی بسیار جهتدار هستند. آنها از آنچه از انسان انتظار داشتیم بهتر جهتها را تشخیص میدهند. به خاطر بعضی دلیلهای زیستی ما فکر میکردیم که انسانها بدتر از دیگر حیوانها هستند: «خب ما که توی نوک یا جهت سنجمان آهنربا نداریم.» نه؛ اگر زبانتان و فرهنگتان این را به شما آموزش دهد، در واقع، شما هم میتوانید. انسانهایی در سراسر جهان وجود دارند که به خوبی جهتدار هستند.
03:54
و حالا برای این که به تفاهم برسیم که چگونه آنها با ما متفاوت هستند، از همه شما میخواهم که چشمهایتان را برای یک ثانیه ببندید و به جنوب شرقی اشاره کنید.
04:04
(خنده)
04:06
چشمها بسته باشند. اشاره کنید. خب حالا چشمها را باز کنید. دیدم که بعضی به آنجا، آنجا، آنجا، آنجا اشاره میکنند من خودم هم نمیدانم کدام طرف است —
04:18
(خنده)
04:20
شما هم که کمکی نکردید.
04:21
(خنده)
04:23
خب پس نتیجه میگیریم دقت در اینجا خیلی بالا نیست. این تفاوت بزرگی بین مهارت ادراکی در بین زبانهاست، درسته؟ وقتی یک گروه — گروه متمایزی مانند شما — نمیداند کدام جهت در کدام سمت است، اما در گروهی دیگر، از یک پنج ساله بپرسم، میداند.
04:38
(خنده)
04:39
همینطور تفاوتهای بزرگی در تفکر درباره زبان وجود دارد. حالا من اینجا تصویرهایی از پدربزرگم در سنهای متفاوت دارم. و اگر از یک انگلیسی زبان بخواهم که به ترتیب زمان آنها را مرتب کند، شاید به این شکل این کار را انجام دهد، از چپ به راست. به این مربوط است که از کدام طرف مینویسید. اگر شما با زبان عربی یا عبری صحبت میکردید، ممکن بود از جهت مخالف یعنی راست به چپ این کار را انجام دهید.
05:01
اما کوک تایورها، این گروه بومی که راجع به آنها گفتم، چطور این کار را میکنند؟ آنها از واژههایی مانند چپ و راست استفاده نمیکنند. بگذارید به شما کمک کنم. وقتی افرادی را رو به جنوب نشاندیم، آنها عکسها را از چپ به راست میچیدند. وقتی آنها را رو به شمال نشاندیم، آنها عکسها را از راست به چپ میچیدند. وقتی به سمت شرق بودند، زمان به سمت بدن بیان میشد. الگو را به دست آوردید؟ شرق به غرب، نه؟ پس برای آنها زمان اصلاً به بدن محدود نیست، بلکه به محیطی که در آن هستند محدود میشود. پس من اگر به این سمت باشم، بنابراین زمان به این سو حرکت میکند، و اگر به این سمت باشم، پس زمان در این سو حرکت میکند، اگر به این طرف باشم، زمان نیز به این طرف حرکت میکند. خیلی خودخواهانه است که من می توانم زمان را، هر بار که بدنم را می چرخانم، به دنبال خود بکشم. اهالی کوک تایور زمان را محدود به مکان میدانند. و این راهی کاملا متفاوت برای فکر درباره زمان است.
05:52
خب یک ترفند هوشمندانه دیگر انسانها. فرض کنید که من از شما بپرسم چند پنگوئن اینجا هست. خب، مطمئنم که چطور به این سوال پاسخ میدهید. می گویید، «یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت.» آنها را میشمارید. هر کدام را با عددی نامگذاری میکنید، و آخرین عدد، تعداد پنگوئنها است. این ترفندی است که در کودکی یاد میگیرید. فهرست اعداد و چگونگی استفاده از آنها را یاد میگیرید. یک حقه زبانی کوچک. ولی بعضی زبانها اینطور نیستند. چون بعضی از زبانها واژه مشخصی برای عددها ندارند. زبانهایی که واژه ای مثل «هفت» یا واژه «هشت» را ندارند. در واقع، کسانی که با این زبانها صحبت میکنند، نمیشمارند، و در مشخص کردن تعداد مشکل دارند. برای مثال، اگر من به شما بگویم که به تعداد این پنگوئنها اردک میخواهیم، شما با شمارش این کار را انجام میدهید. اما کسانی که این حقه زبانی را ندارند، نمیتوانند.
06:47
زبانها همچنین در تقسیم طیف رنگها نیز متفاوتند — دنیای مصور. بعضی از زبانها واژههای زیادی برای رنگها دارند، و بعضی فقط دو واژه «تیره» و «روشن.» و زبانها در تقسیم رنگها نیز متفاوت هستند. برای مثال، در انگلیسی، یک واژه برای آبی وجود دارد که همه رنگهایی که در نمایشگر میبینید را شامل میشود، اما در روسی، تنها یک واژه وجود ندارد. بلکه، روس ها باید میان آبی روشن، یعنی« گلوبوی،» و آبی تیره یعنی «سینی،» تمایز قائل شوند. بنابراین روسها یک عمر برای تمایز این دو رنگ در زبان تلاش کردهاند. وقتی ما توانایی ادراکی افراد در تمیز دادن بین این دو رنگ را آزمایش میکنیم، یافتهها به ما میگویند، روسها در این محدودیت زبانی سریعتر هستند. آنها در گفتن تفاوت میان دو آبی تیره و روشن سریعتر هستند. و وقتی مغز افراد را هنگام تماشای رنگها بررسی میکنید — و در نظر بگیرید که رنگها به کندی از روشن به تیره میروند — مغز کسانی که از واژههای متفاوت برای آبی تیره و روشن استفاده میکنند، واکنشی شگفتانگیز به این تغییر میدهند، طوری که انگار رنگ دیگری میبینند. ولی مثلاً، مغز انگلیسی زبانان، که این تفاوت را قائل نمیشوند، چنین واکنشی ندارند، چون رنگ همان رنگ است.
08:02
زبانها پیش فرضهای ساختاری زیادی دارند. من به این مورد علاقه دارم. بسیاری از زبانها دستور جنسیتگرا دارند؛ هر اسمی دارای یک جنسیت است، معمولاً مردانه و زنانه. که این جنسیتها در زبانها متغیرند. برای مثال خورشید در آلمانی زنانه و در اسپانیایی مردانه است. و ماه در این زبانها برعکس است. آیا این تاثیری بر تفکر افراد دارد؟ آیا آلمانی زبانها خورشید را زن میدانند، و ماه را به شکلی مرد؟ و البته این اتفاق میافتد. اگر از یک آلمانی و اسپانیایی بخواهید پلی مثل این را توصیف کند — واژه «پل» از نظر دستوری در آلمانی زنانه است، و در اسپانیایی مردانه — احتمال اینکه آلمانیها از واژههایی مانند «زیبا» و «ظریف» که از قبل زنانه شناخته میشوند استفاده کنند، بیشتر است. در حالی که اسپانیاییها از واژههایی مانند «قوی» و «بلند» استفاده میکنند، که واژههای مردانه هستند.
09:00
(خنده)
09:03
زبانها در اینکه اتفاقات را چطور تفسیر میکنند نیز متفاوت هستند، خب؟ یک اتفاق مثل این را را در نظر بگیرید. درانگلیسی اگر بگوییم «او گلدان را شکست،» مشکلی ندارد. در زبانی مثل اسپانیایی، احتمالا به این صورت گفته میشود، «گلدان شکست،» یا، «گلدان خودش شکست.» اگر اتفاقی باشد کسی مسئول آن نیست. در انگلیسی ما میتوانیم بگوییم، «دستم را شکستم،» که این عجیب است. اما در بسیاری از زبانها، نمیتوانید از این ساختار استفاده کنید به غیر از اینکه بیمار روانی باشید و رفته باشید دست خودتان را شکسته بشکنید — (خنده) و موفق شده باشید. اگر این اتفاقی باشد، از ساختار دیگری استفاده میشود.
09:42
اما عواقبی هم دارد. بنابراین افراد با زبانهای گوناگون، بسته به الزامات زبانشان، به چیزهای گوناگونی توجه میکنند. اگر ما این اتفاق را به انگلیسی و اسپانیایی زبانان نشان دهیم، انگلیسی زبانان فرد انجام دهنده را به خاطر خواهند داشت، چون در انگلیسی باید بگویید، «او این کار را کرد؛ او گلدان را شکست.» در حالی که این برای اسپانیاییها، اگر اتفاقی باشد از اهمیت کمتری برخوردار است، اما اتفاقی بودن آن را به یاد خواهند داشت. آنها به احتمال بیشتر مقصود را به یاد خواهند آورد. اگر دو فرد رخداد یکسانی را ببینند، شاهد وقوع جرمی یکسان باشند، و هرکدام چیز متفاوتی از آن اتفاق را به یاد میآورند. این در جایگاه شهادت دادگاه، میتواند قابل دلالت باشد. همچنین برای مجازات و سرزنش نیز قابل دلالت است. اگر انگلیسی زبانان را در نظر بگیریم و اگر من به شما فردی را نشان دهم که گلدانی را میشکند، و به جای «گلدان شکست،» بگویم، «او گلدان را شکست،» حتی اگر خودتان شاهد آن باشید، میتوانید ویدیویی از آن ببینید، میتوانید اتفاقی که برای گلدان افتاد را مشاهده کنید، بیشتر کسی را مجازات میکنید، بیشتر کسی را سرزنش خواهید کرد اگر بجای «شکست،» بگویم، «او آن را شکست.» زبان در استدلال به ما کمک میکند.
10:56
تا الان، من چندین مورد از نقش به سزای زبان در به وجود آوردن تفکر ما را بیان کردهام، که دیدیم تعدادشان زیاد است. پس زبان میتواند تاثیرات بزرگی داشته باشد، برای مثال فضا و زمان که گفتیم، افراد در درک فضا و زمان تعاریف کاملا متفاوتی با هم دارند. زبان همچنین میتواند تاثیرات عمیقی داشته باشد — همانطور که در مورد اعداد بدینگونه بود. داشتن واژگان شمارشی در زباتان، و داشتن واژگانی برای اعداد، دری به سوی ریاضیات باز میکند. البته اگر شمارش نبود، علم جبر هم نبود، شما قادر نخواهید بود هیچ یک از کارهایی که برای ساخت اتاقی مثل این و یا پخش این برنامه لازم است را انجام دهید، نه؟ این حقه کوچک اعداد است که به شما اجازه میدهد، در حوزه ادراک قدم بگذارید.
11:40
زبان در سنین کودکی هم تاثیراتی دارد، که در مورد رنگها، به آن پرداختیم. همه اینها انتخابهای ساده و ادراکی هستند. ما همیشه از این انتخابها میکنیم، و زبان حتی در انتخابهای کوچک و ادراکی ما هم مداخله میکند. زبان میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد. شاید جنسیت دستور زبانی مسخره باشد، اما در عین حال، در تمامی اسمها اعمال میشود. و این یعنی زبان میتواند اینکه شما چطور راجع به یک اسم فکر میکنید را شکل بدهد. بسیاری از چیزها به این شکل است.
12:16
و در آخر، نمونههایی از اینکه زبان چگونه میتواند مواردی که برای ما دارای ارزش شخصی هستند را شکل دهد — ایدههایی مثل سرزنش و مجازات یا حافظه شهادت دیداری. همه اینها در زندگی روزانه ما مهم هستند.
12:28
چنین گوناگونی در زبان بیانگر این است که ذهن انسان تا چه اندازه هوشمند و انعطاف پذیر است. ذهن انسان نه یکی، بلکه ۷٫۰۰۰ جهان ادراکی را خلق کرده — ۷٫۰۰۰ زبان در دنیا وجود دارد. و ما میتوانیم زبانهای بیشتری بسازیم — زبانها، البته، موجودات زنده هستند، موجوداتی که میتوانیم بسته به نیازمان آنها را تغییر و بهبود دهیم. نکته تاسف آور اما از دست دادن گوناگونیهای زبانی است که دائم رخ میدهد. تقریباً در هر هفته یک زبان را از دست میدهیم، و با استناد به ارزیابیهای انجام شده، در صد سال آینده، نیمی از زبانهای دنیا از بین خواهند رفت. و نکته ناراحت کنندهتر اینجاست که الان تقریبا همه دانستههای ما درباره ذهن و مغز انسان معمولاً بر اساس مطالعات دانشجویان انگلیسی زبان آمریکایی است که تحصیلات لیسانس را هم تمام نکردهاند. تقریباً همه انسانها از آن مستثنا هستند. اینطور نیست؟ پس در واقع چیزی که ما در مورد ذهن انسان میدانیم، بسیار محدود و یک طرفه است، و دانش ما در مورد آن باید ارتقا داده شود.
13:37
میخواهم با این جمله شما را ترک کنم. به شما گفتم که مردم در زبانهای مختلف چطور متفاوت فکر میکنند. اما البته، نکته این نیست که مردم بقیه جاها چطور فکر میکنند. این است که شما چطور میاندیشید. چطور زبان شما تفکر شما را شکل میدهد. و این به شما فرصت میدهد که از خودتان بپرسید، «من چرا اینگونه میاندیشم؟» «چطور میتوانم متفاوت فکر کنم؟» و همچنین، «میخواهم چه تفکراتی را خلق کنم؟»
14:03
خیلی متشکرم.
14:05
(تشویق)
Translated by Reza Sayahi