سخنرانی TED – غولهای تکنولوژی چگونه عواطف ما را مدیریت می کنند
در این ویدیو از مجموعه سخنرانی های TED ED صحبت های آقای Scott Galloway را در مورد اینکه «چگونه غول های فناوری دنیا مانند Facebook و Amazon، گوگل و اپل عواطف و احساسات ما را مدیریت می کند»، صحبت خواهند کرد.
این ویدیو را می توانید با ۸ زیرنویس فارسی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی، ایتالیایی، ترکی و روسی تماشا کنید.
متن ترجمه فارسی ویدیو
[ این سخنرانی حاوی لغاتی مستهجن است و توصیه میشود که مواظب باشید] این اولین و آخرین عکسیه که همه ۶۴۰۰ دانشجوی من در ۱۵ سال اخیر دیدهاند. به نظر من نمیتونی سازمانی چند میلیارد دلاری بسازی مگه اینکه روشن کنی که چه غریزه یا عضوی را هدف گرفتهای. نژاد ما به اَبَر انسان بودن نیاز داره مزیت رقابتی نژاد ما مغز ماست. و مغز ما اونقدر قدرتمنده که این سوالهای خیلی سخت را بپرسه، اما، متاسفانه، توان پردازشش برای جواب دادن به آنها کافی نیست، که باعث میشه آَبَر موجودی را خلق کنه که برای پیدا کردن جواب به سویش دعا کنیم.
دعا چیه؟ ارسال تقاضایی به سوی جهان، و امید به نوعی از شفاعت الهی — که نیازی به دانستن جزئیاتش نداری — از یک آگاه کامل، از یک آَبَر موجود با بصیرت که به ما تضمین می ده که این پاسخ درسته. « آیا بچههایم سالم میمانند؟» دنیای چیزهایت را داری، دنیای کارهایت را داری، دنیای دوستانت را داری، اگر بچه داری، میدونی که اگر روابطت با بچهها خوب نباشه، همه چیز به هم میریزه، در دنیای شما، بچه مثل خورشیده. « آیا بچههایم سالم میمانند؟» « علائم و درمان خروسک» در قسمت جستجوی گوگل. یکی از هر شش جستجویی که در گوگل میشه هیچوقت قبلا در تاریخ انسان جستجو نشده. آن کشیش، معلم، خاخام، دانشمند، مرشد، رئیس، چه اعتباری داره که یکی از هر شش سوالی از آن شخص میشه قبلا هیچوقت پرسیده نشده؟
گوگل خدای انسان امروزی است. وقتی که عکس و نام خودت را که در آن صفحه میگذاری تجسم کن، و میفهمی که به گوگل بیشتر از هر کسی در کل زندگیت اعتماد داری.
( خنده حضار )
بیایید به سمت کمر پایین برویم.
( خنده حضار )
یکی از چیز های جالبی که در مورد نژاد ما وجود داره اینه که ما نه تنها نیاز داریم دوستمان داشته باشند، احتیاج به دوست داشتن هم داریم کودکانی که تغذیه بدی دارند ولی محبت زیادی دریافت میکنند کارایی کمتری از بچههایی که تغذیه خوبی دارند ولی محبت کمی میگیرند دارند. اگرچه، بهترین نشانهای که که ممکن است پیدا کنی که جزو منطقه جمعیتی با بالاترین رشد جهانی باشی — آدمهای صدساله، کسانی که سنشان سه رقمی است — این سه نشانه است، به ترتیب معکوس: ژنتیک شما — آنقدری هم که فکر میکنین مهم نیست، پس میتونی به گند زدن به جسمت همینطور ادامه بدی و بگی، « عمو جو من تا ۹۵ سالگی عمر کرد، دیگه راه برگشتی نیست.» از اونی که فکر میکنی کم اهمیتتره. شماره دو روش زندگیه. سیگار نکش، چاق نشو، و پیشگری کن — اینطوری جلوی دو سوم سرطانها و بیماریهای قلبی عروقی رو میگیری. علامت یا نشامه شماره یک که عمرت رو سه رقمی میکنه: چند نفر رو دوست داری؟ مراقبت از دیگران مثل دوربین امنیتی است — به دوربین امنیتی با کیفیت پایین مغزمون نگاه میکنیم — و نتیجه میگیریم که شما ارزشی خلق میکنین. فیسبوک به نیاز غریزی ما که نه تنها دوستمون داشته باشند، دیگران رو هم دوست داشته باشیم جواب میده. بیشتر از روی عکسهایی که ایجاد همدلی میکنه، روابطمون رو سریعتر و محکمتر میکنه.
بگذارید سفرمون رو از کمر پایینتر ببریم. آمازون شکم مصرف کنندهمون هست. غریزه بیشتر خواستن توی وجودمون نقش بسته. جریمهی کم خواستن گرسنگی و سوء تغذیه است. کابینتهاتون رو باز کنید، کمدهاتون رو باز کنید، ۱۰ تا ۱۰۰ برابر نیازتون چیز دارید. چرا؟ چون کم داشتن خیلی بدتره از جریمه زیاد داشتن. پس «بیشتر بخر کمتر بده» یک استراتژی اقتصادیه که هیجوقت قدیمی نمیشه. این استراتژی در چین هست. این استراتژی «والمارت» هست، و حالا استراتژی موفقترین شرکت دنیاست، آمازون. «بیشتر بخر کمتر بده» رو میکنی توی شکمت؛ هزمش میکنی و میفرستی توی عضلات و استخوانهای سیستم مصرفی.
اگر ادامه بدیم، وقتی از بقا مطمئنیم، این غریزه بنیادی، به سمت دومین غریزه قدرتمند میرویم، و اون انتخاب و پخش کردن قوی ترین، باهوشترین و سریعترین تخم به چهار گوشه دنیاست، یا تعیین بهترین تخم. این یک ساعت نیست. من پنج ساله کوکش نکردم. این تلاش بیفایده منه برای اینکه بگم، « اگه با من ازدواج کنی، احتمال زنده بودن بچههات از اینکه با کسی که ساعت سواچ داره ازدواج کنی بیشتره.»
( خنده حضار )
کلید اقتصاد توجه به عضوهای بدون منطقه. « بدون منطق» کلمه دانشگاه اقتصاد هاروارد و دانشکاه نیویورک برای حاشیه سودهای کلان و ارزش سهامه. « شیرینی پر کالری برای بچههاتون؟» نه؟ مامان دقیقتون رو دوست دارین. چرا مامانهای دقیق «جیف» روانتخاب میکنند: چون بچهشون رو بیشتر دوست دارند. بهترین دستوالعمل برای ایجاد سهامدار از جنگ جهانی دوم تا اختراع گوگل پیدا کردن یک محصول معمولی و جذاب کردنش توی قلب مردم بود. تو مامان بهتری هستی، آدم بهتری هستی، وطن پرست بهتری هستی اگه این صابون معمولی رو بجای اون یکی صابون معمولی بخری. بهترین راهکار برای ارزش سهام فناوری نیست. به جدول «فوربز ۴۰۰» توجه کن. ثروتهای میراثی را جدا کن، سرمایه گزاری رو هم جدا کن. اولین منبع ایجاد ثروت: توجه به اعضای تولید مثل شماست. «لادرها»؛ پولدارترین مرد اروپا، LVMH. شماره دو و سه: H&M و Inditex. باید هدفتون بی منطقترین اعضا در ارزش سهام باشد.
05:16
در نتیجه این چهار شرکت– اپل، آمازون، فیسبوک و گوگل — آنچه هستیم را کاملا از هم جدا کردهاند. خدا، عشق، مصرف، سکس. نسبت توجه شما به این چیز ها شخصیتت رو مشخص میکنه، و آنها دوباره ما را از لحاظ سود دهیمان سَرهم میکنند. اواخر دوران رکود بزرگ اقتصادی، اندازه سرمایه در گردش این شرکتها معادل تولید ناخالص ملی نیجر بود. حالا معادل تولید ناخالص ملی هند است، که روسیه و کانادا را در رتبه ۱۳ و ۱۴ پشت سر گذاشته اند. تنها پنج کشور وجود دارند که تولید ناخالص ملیشان از مجموع سرمایه بازار این شرکتها بیشتر است.اگرچه داره اتفاقی میافته. این صحبت که کدام مدیر عامل بیشتر شبیه مسیحه؟ کدوم مدیر عامل میخواد رئیس جمهور بشه؟ حالا دیگه وقت تلافیه. فقط میخواهند ما رو اذیت کنند. میترسیدیم که مالیاتشون رو نمیدهند. «والمارت» از زمان رکود اقتصادی ۶۴ میلیارد دلار مالیات بر درآمد شرکتی داده؛ آمازون ۱/۴. ما پول آتشنشانهایمان، سربازانمان و مددکارانمان را از کجا بدهیم اگه موفقترین شرکتهای جهان سهم عادلانهشان را ندهند؟ خیلی آسونه. معنیاش اینه که شرکت هایی که کمتر موفقند باید بدهند بیشتر از سهم خوشون. «آلکسا» ، بنظرتون خوبه؟ با وجود این واقعیت که —
( خنده حضار )
با وجود این واقعیت که آمازون معادل کل سرمایه بازار والمارت رو به سرمایه بازار خودش در ۱۹ ماه گذشته اضافه کرده.
این تقصیر کیه؟ تقصیر ماست. ما قانون گزارانی رو انتخاب میکنیم که واقعا عرضه رفتن دنبال این شرکتها رو ندارند. فیسبوک به قانون گزاران اتحادیه اروپا دروغ میگه میگه « اصلا ممکن نیست اطلاعاتِ زیر ساخت اصلی مون و پیشنهاد ادغام با واتزاَپ رو به شما بدیم. ادغام ما رو تایید کنید.» اونها ادغام رو تایید کردند و بعد — گندش در اومد! — اونها فهمیدند. و بعد اتحادیه اروپا کفت،« حس میکنم بهم دروغ گفتند. ما ۱۲۰ میلیارد دلار جریمهتون میکنیم،» حدود ۰/۶ درصد قیمت ادغام که ۱۹ میلیارد دلار بود. اکه مارک زوکربرگ میتونست راه حل دیگری پیدا کنه که ادغام با ۰/۶ درصد انجام بشه، اینکار رو نمیکرد؟
رفتار ضد رقابتی. جریمه دو و نیم میلیارد دلاری. سه میلیارد از سرمایه در گردش، سه درصد از پول نقد حسابهای مالی گوگل. ما به این شرکت ها میگیم که «کار درست اینه که، کار مناسب برای سهامداران اینه که، دروغ بگین و کلک بزنین.» ما برگ جریمه پارک ممنوع ۲۵ سنتی برای جایی که ارزشش ساعتی ۱۰۰ دلار هست صادر میکنیم. کار درست اینه که دروغ بگی. بازار کار رو از بین ببر! آمازون در مقایسه با مِیسی(فروشگاه زنیجره ای) یک نفر بجای دو نفر لازم داره. اگر امسال تجارتشون رو ۲۰ میلیارد دلار رشد بدهند که میدهند، ما ۵۳۰۰۰ صندوقدار و کارمند از دست میدهیم. این چیز عجیبی نیست؛ همیشه در اقتصادمان پیش آمده، فقط شرکتهای به این خوبی هیچوقت ندیده بودیم. این یک استادیوم یانکیز پر کارگره. حتی در رسانه اوضاع بدتره. اگر فیسبوک و گوگل کارشان را به اندازه ۲۲ میلیارد دلار توسعه بدهند، که میدهند، ما حدودن ۱۵۰،۰۰۰ مدیر خلاق ، برنامه ریز و طراح تبلیغات را از دست میدهیم. که میتونیم دو و نیم استادیوم یانکیز رو پر کنیم و بگیم «بخاطر آمازون، دیگه نمیتونید کار کنید.»
حالا ما دیگه بیشتر خبرها رو از شبکههای اجتماعی میگیریم، و بیشتر خبر هایی هم که از شبکههای اجتماعی میاد … اخبار جعلیه.
( خنده حضار )
من مجاز نیستم تا سیاسی باشم یا حرف زشت بزنم، یا سر کلاس از دین صحبت کنم، پس قطعا نمیتونم بگم که، « زاکربرگ نوکر پوتین شده.» مسلمه که اینو نمیتونم بگم.
( خنده حضار )
دفاعشون: « فیسبوک یک شرکت رسانهای نیست؛ شرکت فناوریه.» شما محتوای اصلی رو میسازید، شما به لیگهای ورزشی پول برای محتوای اصلی میدهید، شما بر ضدش تبلیغ میکنید — بنگ! — شما شرکت رسانهای هستید. فقط ظرف چند روز، شریل سندبرگ این دروغ رو تکرار کرد که، « ما شرکت رسانهای نیستیم.» فیسبوک علنا پذیرای مرزهای شهرت و اثرگذاری شرکتی رسانهای شد ولی ظاهرا نسبت به مسئولیتهای رسانه بودن آلرژی دارد. فرض کنید در مکدونادز. ما بفهمیم که ۸۰ درصد گوشتش آشغاله، و باعث بیماری ورم مغزی میشه، و تصمیم بدی میگیریم. و میگیم که، «مکدونالدز ما دیگه خسته شدیم!» و اونها میگند، « صبر کن، صبر کن — ما رستوران فست فود زنجیرهای نیستیم، ما یک زیرساخت فست فودی هستیم.»
( خنده حضار )
این شرکتها و مدیر عاملهاشون خودشون رو زیر یک بارونی صورتی براق و پتوی آبی مخفی کردند تا با کارهایشون هر روز چشم بندی کنند، که بیشتر شبیه جفتگیری دارث ویدر و اِین رانده. چرا؟ چون ما همونقدری که پیشرو و خوب دیده میشیم، ضعیف هم هستیم. اگه شریل سندبرگ کتابی در مورد قوانین اسلحه یا ضد سقط جنین نوشته بود، آیا شریل رو به کَن میفرستادند؟ خیر. و من شکی در ارزشهای متعالیشون ندارم، اما این به ارزش سهام مربوط میشه، چون همونقدری که پیشرو هستیم ضعیف هم هستیم. خیلی عالیند — مایکروسافت یادتون میاد؟ به نظر همونقدر عالی نبودند، و قانون گزارها خیلی زودتر از الان پا پیش گذاشتند، الان جلو کارهای این آدمهای خیلی خیلی خوب اصلا نمییاند.
امشب قراره سوار هواپیما بشم، و یکی از آدمهای امنیت پرواز میخواد اذیتم کنه. اگه توی راه خونه مشکوک به مصرف مواد باشم، میتونن ازم نمونه خون بگیرن. حالا صبر کن! با آیفونت ور نرو — چیز مقدسیه. مثل صلیب جدید ماست. نباید اسمشو آیفون X میگذاشتیم. اسمش باید «آیفون صلیبی» بود. دین ما؛ اسمش اپله. عیسی مسیح ما استیو جابزه، و خودمون خواستیم تا از خودمون، خونه مون یا رایانه مون مقدس تر باشه. ما کلا از حد خارج شدیم بخاطر بت پرستی شرمآور نوآوری و جوانی. ما دیگر در محراب اخلاق مهربانی را پرستش نمیکنیم، بجایش نوآوری و افرادی که ارزش سهام میسازند رو میپرستیم.
آمازون در بازار اونقدر قدرتمند شده، که میتونه مثل جِدایها با ذهنش چیزها رو جابجا کنه. با نگاه میتونه صنایع دیگر رو به هم بزنه. وقتی نایکی میگه محصولاتش را روی آمازون میفروشه، سهامش بالا میره، سهام هرکس دیگهای که توی کفشه پایین میاد. وقتی سهام آمازون بالا میره، سهام بقیه خرده فروشا پایین میاد، چون فرضشون اینه که هرچی برای آمازون خوبه برای بقیه بده. وقتی شرکت هولفوودز رو خریدند قیمت ماهی سالمون رو ۳۳ درصد کم کردند. در مدتی که خرید هولفوودز رو اعلام کردند و وقتی که تمام شد، کروگر، بزرگترین سوپرمارکت آمریکا ارزشش یک سوم شد، چون آمازون یک سوپر مارکت اندازه یک یازدهم کروگر رو خرید.
من شانس آوردم. من خرید هولفودز توسط آمازون رو پیش بینی کرده بودم یک هفته قبل از اون. این منم که موقع گفتن به رسانهها دارم پز میدم. این بزرگترین مالکیت در تاریخشان بود، هیچوقت خریدی بالاتر از یک میلیارد نداشتند، و از من میپرسیدند، «از کجا فهمیدی؟» من برای شما مخاطبین خیلی ارزشمند رازش را میگویم. از کجا میدونستم؟ بهتون میگم از کجا میدونستم. یک روز تمام توی آلکسا داد زدم و سعی کردم بفهمم چه خبره،
( اسکات گللووی) آلکسا، هولمیلک رو بخر،
(الکسا) چیزی به اسم هولمیلک پیدا نمیکنم، پس هولمیلک رو به لیست خریدت اضافه میکنم.
اسکات گللووی: بعد پرسیدم،
( اسکات گللووی) آلکسا، ارگانیکفوودز رو بخر.
(الکسا) اولین نتایج جستجو برای ارگانیک فوودز روغن بچه پالم ارگانیک، موز و کدوحلوایی، ۱۲ بسته چهار انسی. جمعا ۱۵ دلار. میخواهی که بخری؟
اسکات گللووی: و بعد، همونطور که در سن من بیشتر پیش میاد، گیج شدم.
( اسکات گللووی) الکسا، هول فودز رو بخر.
(الکسا) من سهام ممتاز شرکت هولفودز رو به قیمت ۴۲ دلار هر سهم خریدم. و ۱۳/۷ میلیارد دلار روی کارت اعتباری شما شارژ کردم.
( خنده حضار )
اسکات گللووی: فکر میکردم بامزه تره.
( خنده حضار )
ما به این شرکتها شخصیت دادیم، و همونطور که وقتی از یک چیز کوچک شخصی واقعا عصبانی میشی در زندگی یا روابط احساسی، باید از خودت بپرسی، «اینجا چه خبره؟ چرا از فناوری مایوس شدیم؟» به نظرم دلیلش نسبت انگیزه پیگیری یک درصد از ارزش سهام و ۹۹ درصد اصلاح انسانیتی است که فناوری معمولا ایجاد میکرد دیگه جابجا شده، و حالا ما کاملا روی ارزش سهام بجای انسانیت متمرکزیم.
صد هزار نفر برای پروژه منهتن کنار هم جمع شدند و واقعا دنیا رو نجات دادند. فناوری جهان رو نجات داد. مادر من یک یهودی چهار ساله بود که شروع جنگ در لندن زندگی می کرد. اگر ما برنده مسابقه شکافتن اتم نشده بودیم، آیا زنده میماند؟ فکر نمیکنم. بیست و پنج سال بعد، چشمگیرترین دستاورد انسانیت مسلما: فرستادن انسان به ماه بود. چهارصد و سی هزار کانادایی، انگلیسی و آمریکایی دوباره کنار هم جمع شدند، با فناوریهای خیلی ابتدایی، تا انسان رو به ماه بفرستند.
حالا ما ۷۰۰،۰۰۰ نفر بهترین و باهوشترینها رو داریم، و اینها بهترینها و باهوشترینها از چهارگوشه دنیا هستند. واقعا با لیزر مثل تیرکمون، و آبپاش بازی میکنند. و تولید ناخالص ملی هند رو برای کار دارند. بعد از بررسی این شرکتها برای ۱۰ سال، میدونم که هدفشون چیه. نظم دادن به اطلاعات جهانیست؟ مرتبط کردن ماست؟ ایجاد سازماندهی بزرگتری برای انسانیت است؟ نه نیست. میدونم که برای چی کنار هم اومدیم — میدونم که بزرگترین مجموعه سرمایه هوشی و خلاقیت، تنها یک هدف دارند: که یک نیسان لعنتی دیگه بفروشند.
اسم من اسکات گلوویه، و تو دانشگاه نیویورک درس میدهم، از توجهتون ممنونم.
( تشویق حضار )
کریس اندرسون: برنامهی قبلی نداشتم، ولی اسکات، تو چند تا سوال پیش آوردی،
( خنده حضار )
چرندیات خوبی گفتی.
اسکات گلووی: مثل برنامه لِتِرمن؟ وقتی کارت خوبه، دعوتت میکنه روی مبل؟
کریس اندرسن: نه، نه، همین الان میبرمت سر اصل مطلب. همه میدونند که بعد از سالها پرستش سیلیکون وَلی، یکدفعه همه صبرشون تموم شد و خیلی هم زیاد. به نظر بعضیها اینجا، حس میکنند که تو روی هم جمعشون کردی، بيخودی اونهایی رو میزنی که قبلا حسابی لت و پار شدهاند. هیچ حس همدردی باهاشون نداری؟
اسکات گلووی: به هیچوجه. ببین این یک مشکله: تقصیر اونها نیست، تقصیر ماست. اونها شرکتهای سود محورند. شرایط روحی ما به اونها ربطی نداره. مسئول نگهداری ما در دوران پیری نیستند. ما جامعهای ساختهایم که ارزش سهام را بالاتر از هرچیز دیگری میبینه. و اونها کاری رو که قرار بوده رو انجام میدهند. اما ما باید کسانی رو انتخاب کنیم، و باید به خودمون فشار بیاریم تا به اونها فشار بیارند تا با همون دقتی بررسی بشوند که بقیه کارهای تجاری تحمل میکنند. یک کلام.
کریس اندرسن: روایتی هست که مسلما به حقیقت نزدیکه، که در واقع نیت بیشتر مدیران خوبه — لزوما، نمیگم همه — خیلی از کارمنداشون. همه ما آدمهایی رو که در این شرکتها کار میکنند رو میشناسیم، و هنوز به نظر درست میاد که هدف اونها — خب، روایت دیگه اینه که بعضی نتایج عمدی نبوده، که فناوریهایی که ما رها میکنیم، آلگوریتمها، اینکه میخواهیم اینترنت رو شخصی کنیم، مثلا، اولا، نتایجی عجیبی داده، مثلا فیلتر حبابی که ما انتظارش رو نداشتیم؛ و ثانیا، خوشون رو در مقابل چیزهای عجیبی مثل — خوب، نمیدونم، هکرهای روسی که حساب درست میکنند و کارهایی میکنند که انتظار نداشتیم، ضعیف میکنه. ممکن نیست که بعضی از نتایج ناخواسته باشه؟
اسکات گلووی: فکر نمیکنم — از دید آماری کاملا مطمئنم، اونها از سازمانهای دیگه بهتر یا بدتر نیستند که بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر دارند. به نظم آدمهای بدی نیستند. در واقع، فکر می کنم خیلیهاشون رهبران متمدن، و مودبی هستند. اما یک مشکل هست: وقتی که ۹۰ درصد سهام یک بازار جستجو را کنترل میکنی، از کل بازار تبلیغاتی هر کشوری بزرگتری، و از ابتدا سودت رو گرفتی و سعی میکنی تا امنیت اقتصادی رو بیشتر کنی برای خودت و خانواده کارکنانت، تا سهم بازارت بیشتر بشه. کاری جز افزلیش نفوذت نمیتونی بکنی. و این مبنای قانون گزاری است، و در کل تاریخ بدیهی است که قدرت فساد میآورد. آدمهای بدی نیستند؛ ما گذاشتهایم از حد خارج شوند.
کریس اندرسن: شاید درموضوع کمی اغراق شد. حداقل کمی — برای مثال، لری پیج، جف بزوس — واقعا فکر نمیکنم که صبحها بیدار می شوند با این فکر که « باید اون نیسان لعنتی رو بفروشم.» به نظرم اینطوری فکر نمیکنند. به نظرم سعی میکنند یک چیز باحالی بسازند، و احتمالا، در اوقات تاملشان، از چیزهایی که اتفاق افتاده به اندازه ما میترسند. این نگاهی متفاوته، تا بگیم وقتی الگوی تو تبلیغات میشه، که اونجا خطرهایی هست و باید روشنتر عمل کنی؟
اسکات گلووی: به نظرم خیلی سخته تا به همین روش سازمانی بسازیم، تا دنبال ارزش سهامدار بالاتر از همه باشه. اونها غیر انتفاعی نیستند. دلیل اینکه آدمها اونجا سر کار میروند اینه که دنبال امنیت اقتصادی هستند برای خودشون و خانوادشون، بیشتر از هر چیز دیگری. و وقتی که فرصت هدایت اینهمه قدرت اقتصادی رو پیدا میکنی، از همه توان موجودت استفاده میکنی. اونها آدمهای بدی نیستند. ولی معتقدم که نقش دولت و نقش ما به عنوان مصرف کننده و کسانی که نمایندگان ما را انتخاب میکنند اطمینان از وجود نظارتهایی است. و ما به اونها شاه کلید همه محلها رو دادهایم چون به نظر ما خیلی خوبند.
کریس اندرسن: اسکات، خیلی شیوا گفتی. خیلی چشمگیر بود. مارک زاکربرگ، جف بزوس، لری پیج، تیم کووک، اگه نگاه میکنید، از شما هم دعوت میکنیم اگر نظر متفاوتی دارید بیان کنید. اسکات، خیلی متشکرم.
اسکات گلووی: خیلی متشکرم.
( تشویق حضار )
دانلود ویدیو آموزش غولهای تکنولوژی چگونه عواطف ما را مدیریت می کنند
لینک دانلود کیفیت 240p: دانلود مستقیم
لینک دانلود کیفیت 480p: دانلود مستقیم
دانلود فایل زیرنویس فارسی
دانلود فایل زیرنویس انگلیسی
دانلود فایل زیرنویس اسپانیایی
دانلود فایل زیرنویس آلمانی
دانلود فایل زیرنویس فرانسوی
دانلود فایل زیرنویس روسی
دانلود فایل زیرنویس ترکی
دانلود فایل زیرنویس ایتالیایی
[/ihc-hide-content]
Originally published at TED
I value the post.Thanks Again. Much obliged.